تیتر داغ
کوچولوی من! خبر اومدن تو رو یه استکان چایی به مادربزرگ من رسوند!!! شب 8 دی ماه مادربزرگم از تهران برگشت ما هم اون شب رفتیم خونه اش که هم ببینیمش و هم بهش خبر خوب رو بدیم. مامانم واسه همه چایی ریخت بجز من! ( گفتم که چایی رو ترک کردم ) مادر شاکی شد که چرا واسه الهه نریختی؟؟!!! گفتن الهه حالش خوب نیس! چایی نمیتونه بخوره! مادربزرگ زبل و تیز من هم گفت: خب الحمدالله! شکر خدا.به سلامتی..... هیچی دیگه منم تو دهنم خشک شد هر چی میخواستم بگم. بابام میگه خبر رفت رو آنتن. از فردا تیتر اول خبرگزاریهای منطقه است! ...
نویسنده :
الهه
19:07